صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۴۲: خضر را گر سبز آب زندگانی کرده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خضر را گر سبز آب زندگانی کرده است عالمی را زنده دل آن یار جانی کرده است از خس و خار تمنا جلوه آن گلعذار سینه ها را پاک از آتش عنانی کرده است در جواب غیر از دستش نمی افتد قلم آن که یاد ما به پیغام زبانی کرده است در کهنسالی ز نسیان شکوه کافر نعمتی است تلخ، پیری را به من یاد جوانی کرده است جز گرفتاری سخنسازی ندارد حاصلی طوطیان را در قفس شیرین زبانی کرده است صبح را پاس نفس دل زنده دارد جاودان شمع، کوته عمر خود ز آتش زبانی کرده است گریه تلخ است چون گل حاصلش از زندگی عمر خود هر کس که صرف شادمانی کرده است رفتنش بر ماندگان باشد سبک چون برگ کاه در حیات آن کس که بر دلها گرانی کرده است نیست ممکن صائب از خلوت قدم بیرون نهد هر که تسخیر پریزاد معانی کرده است صائب تبریزی