صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۲۰: در بهاران بزم عیش میکشان آماده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در بهاران بزم عیش میکشان آماده است جوش گل هم شاهد و هم مطرب و هم باده است می زند موج قیامت گلشن از الوان حسن هم لب جو نوخط و هم روی گلها ساده است گل ز مستی بوسه بر منقار بلبل می زند سرو در آغوش طوق قمریان افتاده است هر طرف گوش افکنی آواز بلبل می رسد رو به هر جانب کنی رخسار گل آماده است هیچ خار تنگدستی بی برات عیش نیست از شکوفه دفتر احسان چمن بگشاده است غنچه را مینا ز زور باده بر سنگ آمده است از سیه مستی ز دست لاله جام افتاده است قمریان را گر چه طوق بندگی بر گردن است سرو با آزادگی چون بندگان افتاده است غنچه چون عیسی به گفتار آماده است از مهد شاخ گل چو مریم مهر خاموشی به لب بنهاده است صائب از گلشن مرو بیرون که در فصل بهار هر چه می خواهی ز اسباب نشاط آماده است صائب تبریزی