صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۱۷: نامه از قاصد دل مغرور ما نگرفته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نامه از قاصد دل مغرور ما نگرفته است غیرت ما بوی یوسف از صبا نگرفته است سرکشی از ترکتاز عشق بر ما تهمت است گرد ما افتادگان هرگز هوا نگرفته است با دل روشن زمین و آسمان غمخانه ای است صورتی دارد جهان تا دل جلا نگرفته است می رسد آخر به جایی گریه خونین ما خون ناحق را کسی پا در حنا نگرفته است روز ما را گر سیه کردند این مه طلعتان دامن شب را کسی از دست ما نگرفته است هر چه هر کس یافته است از دامن شب یافته است دل عبث دامان آن زلف دو تا نگرفته است آه را در سینه سوزان من آرام نیست دود از آتش این چنین صائب هوا نگرفته است صائب تبریزی