صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۰۹۷: زلف شب عنبر فشان از نکهت گیسوی اوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلف شب عنبر فشان از نکهت گیسوی اوست عطسه بی اختیار صبحدم از بوی اوست می شمارد آسمان را سبزه خوابیده ای دیده هر کس که محو قامت دلجوی اوست آن که می سوزد فروغش خواب را در چشم من آسمان یک شعله نیلوفری از روی اوست بوی پیراهن گریبان چاک می آید به مصر می توان دانست کز دیوانگان بوی اوست یک سر ناخن ندارد عقل اینجا اختیار عقده دل را گشاد از جنبش ابروی اوست خانه دل را خیال یار می روبد ز غیر آه دردآلود من آثار رفت و روی اوست شیوه های حسن او صائب نیاید در شمار دلبری یک چشمه کار از نرگس جادوی اوست صائب تبریزی