صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۰۷۵: دل چو کشتی، جان روشن عالم آب من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل چو کشتی، جان روشن عالم آب من است بادبان و لنگرش بیداری و خواب من است از فروغ عاریت پاک است وحدت خانه ام زردی رخساره من شمع محراب من است ثابت و سیاره گردون من اشک است و داغ آه سردی کز جگر برخاست مهتاب من است بوریا کز خشک مغزی خواب مردم تلخ ازوست موج دریای حلاوت از شکر خواب من است نیست چون خواب گران، سامان خودداری مرا گر همه یک قطره آب است، سیلاب من است باعث محرومیم قرب است مانند حباب عین دریا پرده چشم گرانخواب من است بی قراری های من در گرد دارد چرخ را جنبش این شیشه ها از جوش سیماب من است از تنور خاک چون طوفان برونم می کشد شورشی کز شوق او در جان بی تاب من است آتشی کز شوق او صائب مرا در زیر پاست خار صحرای ملامت فرش سنجاب من است صائب تبریزی