صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۰۶۰: در بیابانی که خارش تشنه خون خوردن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در بیابانی که خارش تشنه خون خوردن است پای در دامن کشیدن گل به دامن کردن است رزق ما چون شبنم از رنگین عذاران چمن با کمال قرب، دندان بر جگر افشردن است چون صدف دامن گره کردن به دامان گهر در گریبان دشمن خونخوار را پروردن است خو به عزلت کن که در بحر پر آشوب جهان گوشه گیری کشتی خود را به ساحل بردن است معنی نازک به آسانی نمی آید به دست پیچ و تاب جوهر هر شمشیر از خون خوردن است عمر در تمهید اسباب سفر ضایع مکن توشه ای گر هست راه عشق را، دل خوردن است نیست راهی از دل و دین باختن نزدیکتر در قمار عشق هر کس را که میل بردن است سر به جیب خامشی بردن درین آشوبگاه از خم چوگان گردون گوی بیرون بردن است از تأمل پایه معنی به گردون می رسد سرفرازی نخل را صائب ز پا افشردن است صائب تبریزی