صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۰۵۹: مرهم تیغ تغافل خون خود را خوردن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرهم تیغ تغافل خون خود را خوردن است بخیه این زخم، دندان بر جگر افشردن است باده انگور کافی نیست مخمور مرا چاره من باغ را بر یکدگر افشردن است از سبکباری گرانجانان دنیا غافلند ورنه ذوق باختن بسیار بیش از بردن است لنگری چون بحر پیدا کن که روشن گوهری با کمال قدرت از هر موج سیلی خوردن است خون به خون شستن درین میدان، گل مردانگی است چاره مردن، به مرگ اختیاری مردن است غم ندارد راه در دارالامان خامشی غنچه تصویر فارغ از غم پژمردن است غیر شغل دلفریب عشق، صائب در جهان رو به هر کاری که آری آخرش افسردن است صائب تبریزی