صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۰۴۴: سینه ام از داغ رنگارنگ صحرای گل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سینه ام از داغ رنگارنگ صحرای گل است پای من از زخم خار خونچکان پای گل است برنمی آرد مرا جوش بهاران از قفس بی دماغان محبت را چه پروای گل است؟ عشق می چیند ز دلسوزی بلای حسن را در دل بلبل خلد خاری که در پای گل است رتبه حسن از غرور عشق ظاهر می شود باغبان نازی اگر دارد ز بالای گل است مستی من نیست موقوف شراب لاله رنگ غنچه منقار من لبریز صهبای گل است شرم می دارد نگاه از خیره چشمان حسن را چون نباشد باغبان در باغ، یغمای گل است سردمهری را اثر در سینه های گرم نیست عندلیب مست ما فارغ ز سرمای گل است از سخن سنجان شود صائب بلند آوازه حسن شعله آواز بلبل محفل آرای گل است صائب تبریزی