صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۰۲۲: نیست یک تن در جهان گویا، اگر گویا دل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست یک تن در جهان گویا، اگر گویا دل است چشم بینا پرده خواب است اگر بینا دل است هست از وحدت خزان و نوبهار او یکی بوستان آفرینش را گل رعنا دل است هیچ جا چون شعله جواله اش آرام نیست خاک دامنگیر آن سرو سهی بالا دل است می نماید پست اگر در دیده کوتاه بین پیش ارباب بصیرت، عالم بالا دل است با تن آسانی میسر نیست اهل دل شدن هر که شب از غنچه خسبان است سر تا پا دل است از تجلی طور چون مجنون بیابانگرد شد آن که پا برجاست پیش جلوه لیلا، دل است بیغمان را گر بود میخانه باغ دلگشا عاشقان را چشم پر خون ساغر و مینا دل است خسروان را گر بود شبدیز و گلگون زیر ران اهل معنی را براق آسمان پیما دل است بزم بی دردان اگر روشن ز شمع است و چراغ گوهر شب تاب ما در ظلمت شبها دل است دل به دریاکردگان را زورقی در کار نیست موج را بال و پر پرواز در دریا دل است دل قوی چون شد، نیندیشد ز موج حادثات لنگر آرامشی گر دارد این دریا دل است گوشه امنی که از سیل حوادث ایمن است بی گزند چشم بد صائب درین دنیا دل است صائب تبریزی