صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۰۰۰: شاهد مستوری گل قطره شبنم بس است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شاهد مستوری گل قطره شبنم بس است چهره مریم دلیل عصمت مریم بس است مشت آبی می کند خواب گران را تار و مار قطره اشکی پی ویرانی عالم بس است طفل را حال پدر آیینه عبرت نماست گوشمال آدم از بهر بنی آدم بس است گو ندارد ماتم ما بی کسان را هیچ کس حلقه فتراک، ما را حلقه ماتم بس است ترک احسان است احسان پیش ما آزادگان طی کند آوازه احسان خود حاتم بس است بعد ازین دوران شهرت از سفالین جام ماست تا به کی در دور باشد نام جام جم، بس است! بر نتابد منت مرهم دل مجروح ما زخم ما را خون گرم ما، همان مرهم بس است شاهد خودبینی خوبان درین بستانسرا بر سر زانوی گل، آیینه شبنم بس است خامشی آرد پریزادان معنی را به دام توشه غواص گوهرجوی، پاس دم بس است زود سیری های دولت را اگر خواهی دلیل از سلیمان روی پنهان کردن خاتم بس است غم مخور صائب اگر ننشست نقشت در جهان اهل معنی را ز عالم نام چون خاتم بس است صائب تبریزی