صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۹۹۵: ای نگه مشق شنا در چشم خونپالا بس است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای نگه مشق شنا در چشم خونپالا بس است چشمت آب آورد غواصی درین دریا بس است از دل پر خون تراوش کم کند اسرار عشق پرده پوش راز گوهر سینه دریا بس است عمرها با آهوان مجنون بیابانگرد بود گوشه چشمی چو باشد گوشه صحرا بس است بهر اثبات قیامت حجتی در کار نیست پیش خیز شور محشر آن قد و بالا بس است من که در اقلیم گمنامی سرآمد گشته ام زینت طرف کلاهم شهپر عنقا بس است حسن ذاتی در نیارد سر به عشق عارضی سرو مینا را تذرو از پنبه مینا بس است دست کوته دار صائب از خیال کاکلش عمرها در کاسه سر پختی این سودا بس است صائب تبریزی