صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۹۷۷: عیب نادان در زمان خامشی گویاترست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عیب نادان در زمان خامشی گویاترست پسته بی مغز در لب بستگی رسواترست گردش پرگار موقوف سکون مرکزست هر که در دامن کشد پا آسمان پیماترست شهرست مجنون ز عشق کوهکن پامال شد سیل در کهسارها از دشت پرغوغاترست دست دولت گر چه در ظاهر بلند افتاده است در گشاد کارها دست دعا بالاترست رفت هر کس را به پا خاری کند سوزن علاج می خورد خون بیشتر هر کس که او بیناترست دیده ما بی نیازان نیست بر احسان چرخ یک سر و گردن ز مینا این قدح رعناترست نیست مریم را به گفتار مسیحا احتیاج روی شرم آلود او بی گفتگو گویاترست چشم پوشیدن بود مشاطه رخسار زشت هر که پوشد دیده از وضع جهان بیناترست دعوی دانش بود صائب به نادانی دلیل هر که نادان می شمارد خویش را داناترست صائب تبریزی