صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۹۶۵: هر که را دیدیم در عالم گرفتار خودست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که را دیدیم در عالم گرفتار خودست کار حق بر طاق نسیان مانده، در کار خودست خضر آسوده است از تعمیر دیوار یتیم هر کسی را روی در تعمیر دیوار خودست کیست از دوش کسی باری تواند برگرفت؟ گر همه عیسی است در فکر خر و بار خودست پرتو حسن ازل افتاده بر دیوار و در دیو چون یوسف در اینجا محو دیدار خودست گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست چون تواند خار حسرت از دل بلبل کشید؟ غنچه بی دست و پا درمانده خار خودست خرجها دخل است چون باشد به جای خویشتن هر که می آید به کار خلق، در کار خودست چشم صائب چون صدف برابر گوهر بار نیست زیر بار منت طبع گهربار خودست صائب تبریزی