صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۹۴۰: شکر این آب و علف ضایع کنان یک دم بجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شکر این آب و علف ضایع کنان یک دم بجاست شکر ارباب سخن باقی است تا عالم بجاست می کند اشک ندامت پاک، دل را از گناه نیست از دوزخ غمی تا دیده پر نم بجاست بی کشاکش نیست عیسی گر برآید بر فلک چشم سوزن می پرد تا رشته مریم بجاست کعبه حاجت روا را چشم زخمی لازم است گر رگ تلخی بود با چشمه زمزم، بجاست نیست بر صاحبدلان دستی هوای نفس را باد در دست سلیمان است تا خاتم بجاست نام فانی را اثر بخشد حیات جاودان تا نیفتاده است جام از دور، نام جم بجاست لازم شمع است صائب اشک و آه آتشین تا اثر از زندگانی هست، درد و غم بجاست صائب تبریزی