صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۹۳۸: در غبار خط صفای آن پری طلعت بجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در غبار خط صفای آن پری طلعت بجاست گر چه شد درد این شراب صاف، کیفیت بجاست رفتن فصل بهار، از خواب سنگینی نبرد طی شد ایام جوانی و همان غفلت بجاست توبه خواهش به سایل می دهد از روی تلخ خواجه ممسک کند گر دعوی همت بجاست؟ بحر نتواند فرو بردن کف بی مغز را غرقه شد در آب یونان و همان حکمت بجاست در چنین عهدی که مردم خون هم را می خورند می کشد هر کس که پا در دامن عزلت بجاست داد جا در دست چون خاتم سلیمان مور را عزت افتادگان از صاحب دولت بجاست می فشاند گوهر و آب از خجالت می شود گر کند ابر بهاران دعوی همت بجاست صائب از مینا به کنه باده مستان می رسند اهل معنی را نظر بر عالم صورت بجاست صائب تبریزی