صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۹۳۲: پیش ساقی هر که آب رو درین میخانه ریخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش ساقی هر که آب رو درین میخانه ریخت در دل پاک صدف چون ابر نیسان دانه ریخت آسمان امروز با خونین دلان ناصاف نیست لاله را در جام اول، درد در پیمانه ریخت در گلوی شمع، اشک از تنگی جا شد گره بس که در بزم تو بر بالای هم پروانه ریخت در زمان شیر مستی طفل بازیگوش من مهره گهواره جای سنگ بر دیوانه ریخت فرصت خاریدن سر نیست در پایان عمر رخت پیش از سیل می باید برون از خانه ریخت قفل روزی در جوانی بستگی هرگز نداشت ریخت تا دندان، کلید رزق را دندانه ریخت آتش یاقوتم، افسردن نمی دانم که چیست می توان از خون گرمم رنگ آتشخانه ریخت از هواجویی درین دریای گوهر چون حباب بر سر من خانه را آخر هوای خانه ریخت صائب از دیوان من هر صفحه ای میخانه ای است بس که از کلک سیه مستم سخن مستانه ریخت صائب تبریزی