صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۹۲۱: از لعل و گهر گرچه گرانسنگ شود آب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از لعل و گهر گرچه گرانسنگ شود آب حیف است که آیینه نیرنگ شود آب در دیده روشن گهران رنگ ندارد هر چند ز گلزار به صد رنگ شود آب تیغ تو شد از کشتن عشاق رگ لعل در کان بدخشان می گلرنگ شود آب چون در دل شیرین نکند کار، چه حاصل کز ناله فرهاد دل سنگ شود آب شد سلسله جنبان جنون سنگ ملامت در سینه کهسار به آهنگ شود آب از صحبت تن گوهر دل مهره گل شد با سنگ چو آمیخته شد، سنگ شود آب زینسان که کند آب، دل راهروان را در بادیه عشق چرا تنگ شود آب از جلوه مستانه آن سرو گل اندام صائب چه عجب گر می گلرنگ شود آب؟ صائب تبریزی