صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۹۰۵: مریز آب رخ خود مگر برای شراب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مریز آب رخ خود مگر برای شراب که در دو نشأه بود سرخ رو گدای شراب من این سخن ز فلاطون خم نشین دارم علاج رخنه دل نیست غیر لای شراب هزار سال دگر مانده است ریزد آب زلال خضر به آن روشنی به پای شراب حباب وار سر فردی از جهان دارم بر آن سرم که کنم در سر هوای شراب به احتیاط ز دست خضر پیاله بگیر مباد آب حیاتت دهد به جای شراب گره ز غنچه پیکان گشودن آسان است نسیم نی چو شود جمع با هوای شراب همان گروه که ما را ز باده منع کنند که عقل را نتوان داد رونمای شراب: کنند ساده ز خط کتابه مسجد را اگر کتاب بگیرند در بهای شراب کنم به وصف شراب آنقدر گهرباری که زهد خشک شود تشنه لقای شراب کدام درد به این درد می رسد صائب؟ که در بهار ندارم به کف بهای شراب صائب تبریزی