صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۹۱: نکند باده شب، سوختگان را سیراب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نکند باده شب، سوختگان را سیراب تشنه در خواب شود تشنه تر از خوردن آب پیش از آن دم که کند خون شفق را شب مشک همچو خورشید برافروز رخ از باده ناب در بهاران مشو از باده گلگون غافل که ز هر لاله در آتش بودش نعل شتاب به جوانی نتوانی چو رسیدن، باری جهد کن عهد جوانی جهان را دریاب به جوانی نتوانی چو رسیدن، باری جهد کن عهد جوانی جهان را دریاب تا توان نغمه سیراب شنید از بلبل مشنو زمزمه خشک نی و چنگ و رباب هر چه داری گرو باده کن ایام بهار در خزان از گرو باده برآور اسباب تا بود نغمه بلبل، مشنو ساز دگر تا بود دفتر گل، روی میاور به کتاب با نفس سوختگی لاله برآمد از سنگ به کدورت چه فرو رفته ای، ای خانه خراب شور بلبل نمکی نیست که دایم باشد نمکی چند ازین شور بیفشان به کباب عارفان غافل از افسانه دنیا نشوند بلبلان را نکند صبح بهاران در خواب نوبت خواب به شب های دی افکن صائب که حرام است درین فصل به بیداران خواب صائب تبریزی