صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۸۵: بی قراران را ازان یکتای بی همتا طلب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی قراران را ازان یکتای بی همتا طلب چون شود از دشت غایب سیل در دریا طلب دست خواهش چون صدف مگشای پیش خاکیان هر چه می خواهد دلت از عالم بالا طلب اهل همت را مکرر دردسر دادن خطاست آرزوی هر دو عالم را ازو یکجا طلب هیچ قفلی نیست در بازار امکان بی کلید بستگی ها را گشایش از در دلها طلب گر ز خاک آسودنت آسوده می گردند خلق تن به خاک تیره ده، آسایش دلها طلب چشم چون بینا شود، خضرست هر نقش قدم رهبر بینا چه جویی، دیده بینا طلب آبرو در پیش ساغر ریختن دون همتی است گردنی کج می کنی، باری می از مینا طلب جان وحشی را ز خاک تیره دل جستن خطاست آهوی رم کرده را از باد، نقش پا طلب عشق آتشدست می بندد دهان عقل را مرهم این زخم از خاکستر سودا طلب این جواب آن غزل صائب که سید گفته است گر تو چون ما طالبی، مطلوب بی همتا طلب صائب تبریزی