صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۸۱: کی سفیدی می تواند شد به چشم ما نقاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی سفیدی می تواند شد به چشم ما نقاب؟ کف چه باشد تا شود بر چهره دریا نقاب دیده خورشید نتوان بست با دستار صبح چون تواند شد حجاب دیده بینا نقاب؟ برق را فانوس نتواند حصاری ساختن بر دل روشن نپوشد جامه دیبا نقاب روی خاک از دیده امید، نرگس زار شد تا کجا بگشاید از رخ یار بی پروا نقاب شرمگینان از رخ مستور می یابند جان جلوه صبح قیامت می کند اینجا نقاب حسن شرم آلود نتواند حریف ما شدن می پرد چون نامه محشر ز آه ما نقاب معنی رنگین به نازکدل رساند خویش را باده گلگون ندارد بهتر از مینا نقاب آتش هموار می خواهد کباب اهل دل زینهار از روی عالمسوز خود مگشا نقاب شد فلک درمانده از تسخیر نور آفتاب حسن او را چون سپرداری کند تنها نقاب؟ صیقل آیینه حسن است چشم پاک ما می کند پنهان رخ او را ز ما بیجا نقاب در حریم کبریا، بی پردگان را بار نیست بر رخ طاعت فکن از دامن شبها نقاب معنی بی لفظ را ادراک کردن مشکل است چهره نازک همان بهتر که باشد با نقاب ما به یک دیدن ازان رخسار صائب قانعیم سخت می ترسیم بی رویی کند با ما نقاب صائب تبریزی