صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۷۷: اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب باشدش مهر خموشی بر دهان چون آفتاب می تواند شهپر توفیق شد ذرات را هر که گردد در طلب آتش عنان چون آفتاب خوبی پا در رکاب مه ندارد اعتبار ای خوش آن حسنی که باشد جاودان چون آفتاب خاک را زر، سنگ را یاقوت رخشان می کند هر که قانع شد به یک قرص از جهان چون آفتاب گنج های بیکران غیب در فرمان اوست هر که را دادند دست زرفشان چون آفتاب تا دل گرم که گردد مشرق اقبال او نور داغ عشق نبود رایگان چون آفتاب از فروغ خود خجل چون شمع در مهتاب باش گر به نور خود کنی روشن جهان چون آفتاب هر که را صائب دل گرمی کرامت کرده اند بر همه ذرات باشد مهربان چون آفتاب صائب تبریزی