صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۵۵: دید ز خون دلم لاله ستان خاک را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دید ز خون دلم لاله ستان خاک را آبله دل شکست شیشه افلاک را لاله و گل خون کنند بر سر هر شبنمی گر به گلستان بری روی عرقناک را تا لب ساغر رسید بر لب و دندان او سر به ثریا رسید سلسله تاک را بر دل آیینه ابر سایه دشمن بود غوطه به خون می دهد باده دل پاک را این سر خونین کیست، کز نفس آتشین چشمه خورشید کرد حلقه فتراک را حسن خداداد را مرتبه دیگرست باده چه مستی دهد جان طربناک را؟ روزن هر خانه ای در خور وسعت بود دیده دل روزن است خانه افلاک را من کیم و کیستم تا سر سوداییم داغ گذارد به دل لاله فتراک را گوهر شهوار را مهره گل نشمرد هر که ز صائب شنید این غزل پاک را صائب تبریزی