صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۵۴: غم آتشین عذاران نه چنان برشت ما را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غم آتشین عذاران نه چنان برشت ما را که ز خاک بردماند نفس بهشت ما را به نیازمندی ما چو نداشت حسن حاجت به دو دست نازپرور ز چه می سرشت ما را؟ ز نسیم بی نیازی چو به باد داد آخر به هزار امیدواری ز چه روی کشت ما را؟ نه به کار دسته گل، نه به کار گوهر آمد فلک این قدر به دقت به چه کار رشت ما را؟ نه چنان دو چشم ما را غم عشق سیر دارد که به فکر نعمت خود فکند بهشت ما را به ثبات نقش هستی چه نهیم دل ز غفلت؟ که سخن نگار قدرت به زمین نوشت ما را شود آن زمان تسلی دل ما ز خاکساری که به پای خم سرآید حرکت چو خشت ما را تو ز کودکی مقید شده ای به خاکبازی نبود به چشم حق بین حرم و کنشت ما را ز نهال بی بر ما به عدم چه فتنه سر زد؟ که نهاد اره بر سر خط سرنوشت ما را ز غرور آدمیت به همین خوشیم صائب که شکار خود به نعمت نکند بهشت ما را صائب تبریزی