صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۱۸: بی برگی ما برگ نشاط است چمن را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی برگی ما برگ نشاط است چمن را شیرازه گلزار بود خار و خس ما از خامی ما عشق به زنهار درآمد خون شد دل باغ از ثمر دیررس ما صائب نفس سوختگان حوصله سوزست زندان خموشی چه کند با نفس ما؟ در غنچه دل زنگ برآرد نفس ما رسوایی گلبانگ ندارد جرس ما همطالع بیدیم درین باغ که باشد سر پیش فکندن ثمر پیشرس ما در عالم حیرانی ما جوش بهارست در ظاهر اگر خشک نماید قفس ما ما چشم ندوزیم به عیب از هنر خلق هرگز ننشیند به جراحت مگس ما چون سینه خورشید نفس پخته برآریم چون صبح ندارد رگ خامی نفس ما بیدار شد از ناله بلبل گل تصویر در خواب بهارست همان، دادرس ما از باد خزان سرد نگردد دل گرمش هر غنچه که خندید به روی قفس ما صائب تبریزی