صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۱۵: گلگونه چه حاجت بود آن روی نکو را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گلگونه چه حاجت بود آن روی نکو را؟ با پیرهن گل نبود کار، رفو را در کوتهی دست نهفته است درازی زنهار به یک دست مگیرید سبو را در مردم بی مغز سرایت نکند حرف رنگین نکند باده گلرنگ کدو را فیض دم خط چون دم صبح است سبکسیر از دست مده فصل بهاران لب جو را در دامن گل همچو سپندست بر آتش دیده است مگر شبنم گل آن بر رو را؟ بر خاطر دریاست گران، باد مخالف در مجلس می راه مده عربده جو را از حرف، لب هرزه درایان نتوان بست خاموش کند گوش گران بیهده گو را صائب چه خیال است شود خرده زر جمع؟ تا غنچه صفت تنگ نگیرند گلو را صائب تبریزی