صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۱۴: نه کفر شناسد دل حیران و نه دین را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه کفر شناسد دل حیران و نه دین را از نقش چپ و راست خبر نیست نگین را هر چند حجاب تو زبان بند هوسهاست زنهار ز سر باز مکن چین جبین را چشم تو به دل فرصت نظاره نبخشد این صید ز صیاد گرفته است کمین را هر جا لب لعل تو به گفتار درآید در آب گهر غوطه دهد مغز زمین را آخر که ترا گفت که از خانه خرابان تنها کنی آباد همین خانه زین را؟ آسوده بود عشق ز بی تابی عاشق از زلزله خاک چه غم چرخ برین را؟ مگذار به لعل تو فتد چشم هوسناک کاین ابر بود ریگ روان آب نگین را می ترسم ازان چشم سیه مست که آخر از راه برد صائب سجاده نشین را صائب تبریزی