صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۰۶: از زخم زبان نیست گزیر اهل رقم را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از زخم زبان نیست گزیر اهل رقم را بی چاک که دیده است گریبان قلم را؟ ناخن ز سبکدستی ما برگ خزان است چون سکه به زنجیر نداریم درم را عشاق تو بر نقد روان کیسه ندوزند زر لکه پیسی است کف اهل کرم را بی نور نگردد دل از آلودگی جسم از تیرگی جامه چه پرواست حرم را؟ ناامنی صحرای وجودست که هرگز از خود نکند صبح جدا تیغ دو دم را روشنگر تقدیر به یک روز جلا داد آیینه زانوی من و ساغر جم را گرد دهن تنگ تو گردم که نموده است شیرین به نظرها سفر تلخ عدم را تا چشم تو آورد به کف ساغر تکلیف می کرد چراغان سر قندیل حرم را داغ است همان چاره داغی که کهن شد هم نقش قدم محو کند نقش قدم را صائب بکش از چهره معنی ورق لفظ تا کی ز برون سیر کنم باغ ارم را؟ صائب تبریزی