صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۷۵۷: ای جبهه تو آینه سرنوشت ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای جبهه تو آینه سرنوشت ما روشن چو آفتاب به تو خوب و زشت ما در پله نشیب به قارون برابرست میزان ز بس گرانی اعمال زشت ما ما را به شکوه تنگی عالم نیاورد خلق گشاده است فضای بهشت ما از آب خضر دانه ما سبز گشته است دست آزمای برق فنا نیست کشت ما با آب شور کعبه نگردیم هم نمک تا یک دم آب تلخ بود در کنشت ما چون آفتاب اگر سر ما بگذرد ز چرخ افتادگی برون نرود از سرشت ما ای ابر رحمت این همه استادگی چرا؟ وقت است برق ریشه دواند به کشت ما نور و صفا در آب و گل ما سرشته اند بر روی آفتاب کشد تیغ، خشت ما صائب کشید شعله ز دل داغ تازه ای گل کرد شمع لاله ز دامان کشت ما صائب تبریزی