صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۷۲۱: می در پیاله خون جگر می شود مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می در پیاله خون جگر می شود مرا باد مراد، موج خطر می شود مرا گر از در گشاده دل خلق وا شود دل بسته از گشادن در می شود مرا ریزند خار اگر به ره من، چو گردباد در قطع راه، بال دگر می شود مرا چون گل درین حدیقه که جای قرار نیست برگ نشاط، برگ سفر می شود مرا بر من چو کبک نیست گران، سختی جهان شادی فزون ز کوه و کمر می شود مرا گر روزها چو شمع خموشم عجب مدان خرج نفس به آه سحر می شود مرا وصل گهر، صدف ز جبین گشاده یافت در زخم، آب تیغ گهر می شود مرا آیینه می برد کجی از نقش های کج عیب کسان به دیده هنر می شود مرا کرده است بی نیاز مرا درد احتیاج کز عکس چهره خاک چو زر می شود مرا گر بی حجاب یار درآید به خانه ام چشم از حجاب، حلقه در می شود مرا گر تیغ آبدار شود خار این چمن چون گل رخ گشاده سپر می شود مرا از بیم چشم بد، دهنی تلخ می کن رغبت چو مور اگر به شکر می شود مرا صائب فکند اگر چه هنر نان من به خون رغبت همان به کسب هنر می شود مرا صائب تبریزی