صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۷۱۵: در کوی عشق ره نبود جبرئیل را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در کوی عشق ره نبود جبرئیل را پی کرده است تیزی این ره دلیل را بخت سیه گلیم ندارد غم گزند حاجت به نیل نیست رخ رود نیل را خورشید و مه مرا نتواند ز راه برد هر شوخ دیده ای نفریبد خلیل را دل می دهد به نیم تپش عرض حال خود حاجت به نامه بر نبود جبرئیل را در بزم اهل دید، نگه ترجمان بس است گل می زنیم روزنه قال و قیل را بر زور خود مناز که یک مشت بال و پر درهم شکست شوکت اصحاب فیل را حیرانی جمال تو گردم که کرده است از حسن سیر چشم، خدای جمیل را گویند بازگشت بخیلان بود به خاک حاشا که هیچ خاک پذیرد بخیل را هر جا حدیث اهل سخن در میان فتد صائب بخوان تو این غزل بی بدیل را صائب تبریزی