صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۶۹۹: یک بار بی خبر به شبستان من درآ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک بار بی خبر به شبستان من درآ چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ از دوریت چو شام غریبان گرفته ایم از در گشاده روی چو صبح وطن درآ تا چند در لباس توان کرد عرض حال؟ یک ره به خلوتم به ته پیرهن درآ مانند شمع، جامه فانوس شرم را بیرون در گذار و به این انجمن درآ خونین دلان ز شوق لقای تو سوختند خندان تر از سهیل به خاک یمن درآ دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است بند قبا گشوده به آغوش من درآ آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست ای سنگدل به صائب شیرین سخن درآ صائب تبریزی