صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۶۴۹: به کوی عشق مبر زاهد ریایی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به کوی عشق مبر زاهد ریایی را مکن به شهر بدآموز، روستایی را جماعتی که به بیگانگان نمی جوشند نچیده اند گل باغ آشنایی را ز زلف ماتمیان ناخنی چه بگشاید؟ قلم چه داد دهد قصه جدایی را؟ چه دل به شبنم این باغ و بوستان بندم؟ که کرده اند روان، درس بی وفایی را هلاک غیرت آن رهروم که می دارد ز چشم آبله پنهان، برهنه پایی را ز نقش شهپر طاوس می توان دانست که چشمهاست به دنبال، خودنمایی را نمی شود نشود فرق سرکشان پامال سفر به خاک بود ناوک هوایی را تلاش چاشنی کنج آن دهن صائب به کام شکر، شیرین کند گدایی را صائب تبریزی