صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۶۳۸: گرفت خط تو دلهای بی قراران را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرفت خط تو دلهای بی قراران را غبار، جامه فتح است خاکساران را ز خوان عالم بالاست رزق خاموشان سحاب آب دهد تیغ کوهساران را لب تو پرده راز مرا تنک کرده است شراب دشمن جان است رازداران را همین نه پشت من از بار دل، شکسته شده است شکست خامی این میوه شاخساران را چه طرف بست می از صحبت نمک، زنهار مده به مجلس می راه، هوشیاران را حضور دایمی از هجر دایمی بترست ز وصل گل چه تمتع بود هزاران را؟ ز ماجرای خط و زلف یار دانستم که رفته رفته خورد مور مغز ماران را گران چو ابر شب جمعه است بر خاطر وجود محتسب شهر، میگساران را ازان ز داغ نهان پرده بر نمی دارم که دست و دل نشود سرد، لاله کاران را همای عالم توحید، دانه پرور نیست ز ما دعا برسانید سبحه داران را گرفته نیست دل صائب از گرفت حسود محک بلند کند رتبه، خوش عیاران را صائب تبریزی