صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۶۰۹: چو تار چنگ، فلک چون نمی نواخت مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو تار چنگ، فلک چون نمی نواخت مرا به حیرتم که چرا این قدر گداخت مرا اگر چه سوز محبت ز من اثر نگذاشت به بوی سوختگی می توان شناخت مرا چرا به آتش هجران حواله باید کرد؟ چو می توان به نگاهی کباب ساخت مرا اگر چه نقش حریفان شش و ز من یک بود رهین طالع خویشم که کم نباخت مرا کباب داغ جنونم، که این ستاره شوخ ز آفتاب قیامت خجل نساخت مرا درین ستمکده آن شمع تیره روزم من که انتظار نسیم سحر گداخت مرا شکست هر که مرا، در شکست خود کوشید ز خویش گرد برآورد هر که تاخت مرا چو ماه مصر عزیز جهان نمی گشتم اگر تپانچه اخوان نمی نواخت مرا کنم چگونه ادا شکر بی وجودی را؟ که از شکنجه هستی خلاص ساخت مرا مرا چو رشته به مکتوب می توان پیچید ز بس که دوری آن سنگدل گداخت مرا نه یار و دوست شناسم نه خویش را صائب که آشنایی او کرد ناشناخت مرا صائب تبریزی