صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۶۰۷: گداخت دیدن آن روی بی نقاب مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گداخت دیدن آن روی بی نقاب مرا چو نخل موم، نمی سازد آفتاب مرا جنون به بادیه پرورده چون سراب مرا سواد شهر بود آیه عذاب مرا چو ماه نو به تواضع ز خاک می گذرم اگر سپهر دهد بوسه بر رکاب مرا ز پنبه سر مینا به حلقم آب چکان نمی رود به گلو آب، بی شراب مرا ز سینه ام دل پرداغ را برون آرید که سیر کرد ز جان دود این کباب مرا کسی به موی نیاویخته است خرمن گل غم میان تو دارد به پیچ و تاب مرا به یک دو قطره که خواهد گهر شدن روزی رهین منت خود گو مکن سحاب مرا عبث چه عمر به افسانه می کنی ضایع؟ چو چشم رخنه دیوار نیست خواب مرا فغان که با همه کاوش که کرد ناخن سعی نشد گشادی ازان غنچه نقاب مرا چه ذره ام که به خورشید همعنان گردم؟ بس است گوشه چشمی ازان رکاب مرا درین بهار که گل کرد رازها صائب نشد گشادی ازان غنچه نقاب مرا صائب تبریزی