صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۹۷: خمار می نکند زرد ارغوان ترا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خمار می نکند زرد ارغوان ترا خزان نسیم بهارست گلستان ترا ز نوشخند تو دلها شده است تنگ شکر ندیده گر چه ز تنگی کسی دهان ترا چه حاجت است که شمشیر بر کمر بندی؟ که پیچ و تاب بود تیغ کج میان ترا ز خاکبوس تو من سرفراز چون گردم؟ که آفتاب نبوسیده آستان ترا به جز اشاره که با ابروی تو گستاخ است نکرده است کسی چاشنی کمان ترا به حاصل دو جهان سر فرو نمی آرد چگونه رام کنم ناز سر گران ترا؟ ز خون بیگنهان برده است گیرایی کراست زهره که پیچد به کف عنان ترا؟ به خون زخم ز آب حیات تشنه ترم که می کشد به بغل تیغ خونچکان ترا به هر که می نگرم محو بی نشانی توست به حیرتم ز که پرسد کسی نشان ترا ز جلوه تو مرا رفته دست و دل از کار به بر چگونه کشم قد دلستان ترا؟ به حرف سخت مرا ناامید نتوان کرد که چرب نرمی مغزست استخوان ترا نهال قد ترا تا چها بود در سر که ناز سرو قدان است باغبان ترا نظر ز صائب آتش زبان دریغ مدار که بلبلی به ازو نیست گلستان ترا صائب تبریزی