مهستی گنجوی
رباعی ها
رباعی 121 تا رباعی 130
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رباعی شمارۀ ۱۲۱ هر جوی که از چهره به ناخن کندم از دیده کنون آب درو می بندم بی آبی روی بود ار یک چندم آب از مژه بر روی آن می بندم رباعی شمارۀ ۱۲۲ من عهد تو سخت سست می دانستم بشکستن آن درست می دانستم ای دشمنی ای دوست که با من ز جفا آخر کردی نخست می دانستم رباعی شمارۀ ۱۲۳ لعل تو مزیدن آرزو می کُنَدَم می با تو کشیدن آرزو می کندم در مستی و مخموری و در هشیاری چنگ تو شنیدن آرزو می کندم رباعی شمارۀ ۱۲۴ رفت آن که سری پر از خمارش دارم چون جان دارم گهی که خوارش دارم بر آمدنش چنان امیدم یارست گوئی که هنوز در کنارش دارم رباعی شمارۀ ۱۲۵ هر ناله که بر سر شتر می کردم در پای شتر نثار دُر می کردم هر چاه که کاروان تهی کرد ز آب من باز به آب دیده پر می کردم رباعی شمارۀ ۱۲۶ ای فاختهٔ مهر چون به تو درنگرم زیبائی طاوس به بازی شمرم با خندهٔ کبک چون در آئی ز درم دل همچو کبوتری بپرّد ز برم رباعی شمارۀ ۱۲۷ دل کو که به نامه شرح غم آغازم یا جان ز درد با سخن پردازم از بی دلی و بی خبری کاغذ و کلک می گیرم و می گریم و می اندازم رباعی شمارۀ ۱۲۸ قصاب منی و در غمت می جوشم تا کارد به استخوان رسد می کوشم رسمی ست تو را که چون کشی بفروشی از بهر خدا اگر کشی مفروشم رباعی شمارۀ ۱۲۹ در کوی خرابات یکی درویشم ز آن خم زکات بیاور پیشم صوفی بچه ام ولی نه کافرکیشم مولای کسی نیم غلام خویشم رباعی شمارۀ ۱۳۰ چون مرغ ضعیف بی پر و بی بالم افتاده به دام و کس نداند حالم دردی به دلم سخت پدیدار آمد امروز من خسته از آن می نالم مهستی گنجوی