مهستی گنجوی
رباعی ها
رباعی 111 تا رباعی 120
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رباعی شمارۀ ۱۱۱ ترکم چو کمان کشید کردم نگهش دیدم مه و عقربی به زیر کلهش مه بود رخش عقرب زلف سیهش وز عقرب در قوس همی رفت مهش رباعی شمارۀ ۱۱۲ ای عقرب زلفت زده برجانم نیش تیر قد تو مرا برآورده ز کیش شد خط تو توقیع سلاطین ز آن روی سرخ است و توکلت علی الله معنیش رباعی شمارۀ ۱۱۳ در دبستان دوش از غم و شیون خویش می گشتم و می گریستم بر تن خویش آمد گل سرخ و چاک زد دامن خویش و آلود اشکم همه پیراهن خویش رباعی شمارۀ ۱۱۴ من مهستی ام بر همه خوبان شده طاق مشهور به حسن در خراسان و عراق ای پور خطیب گنجه از بهر خدا مگذار چنین بسوزم از درد فراق رباعی شمارۀ ۱۱۵ تا کی ز غم تو رخ به خون شوید دل و آزرم وصال تو به جان جوید دل رحم آر کز آسمان نمی بارد جان بخشای که از زمین نمی روید دل رباعی شمارۀ ۱۱۶ ای رنج غم تو برده و خوردهٔ دل اندیشهٔ تو به ناز پروردهٔ دل یاد لب تو نقش نهان خانهٔ جان نور رخ تو شمع سراپردهٔ دل رباعی شمارۀ ۱۱۷ زین سان که فتاد هجر در راه ای دل ترسم که نبری جان ز غمش آه ای دل باری چو نه ای غائب از آن ماه ای دل عذر من مستمند می خواه ای دل رباعی شمارۀ ۱۱۸ ای آروزی روان وای داروی دل با گونهٔ تو گونهٔ گل شد باطل نقش صنم چین به بر توست خجل بُتگر نکند پیکر نقشت … رباعی شمارۀ ۱۱۹ ای فتنهٔ خاص ای بلای دل عام خورشید فلک روی تو را گشته غلام در بلخ اگر برآئی ای مه بر بام در چاه رفو کند قصب کور به شام رباعی شمارۀ ۱۲۰ برخیز و بیا که هجره پرداخته ام وز بهر تو پردهٔ خوش انداخته ام با من به شرابی و کبابی در ساز کین هر دو ز دیده و ز دل ساخته ام مهستی گنجوی