صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۷۶: به محفل تو که خاموش بود سپند آنجا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به محفل تو که خاموش بود سپند آنجا کراست زهره که سازد صدا بلند آنجا؟ ز مکر سبحه شماران خدا نگه دارد! که صد سرست به یک حلقه کمند آنجا بهشت را چه کنی، مگذر از مقام رضا که زهر چشم گواراست همچو قند آنجا در آن حریم خموشم که نغمه منصور شنیده اند مکرر ز هر سپند آنجا کشیده دار عنان چون سخن به عشق رسد که پی ز تیزی ره می شود سمند آنجا ز دار و گیر فلک فارغند آگاهان شکار غافلی افتد مگر به بند آنجا تو مست خواب و قدح های فیض در دل شب تمام چشم که دستی شود بلند آنجا ز زلف او خبر دل که آورد صائب؟ چنین که پای نسیم صباست بند آنجا صائب تبریزی