صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۶۹: مشرق مهر بود سینه بی کینه ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مشرق مهر بود سینه بی کینه ما صاف چون صبح به آفاق بود سینه ما خون اگر در جگر نافه آهو شد مشک مشک خون می شود از خرقه پشمینه ما ریشه سبزه زنگار رسیده است به آب چه خیال است که روشن شود آیینه ما؟ آن که بر نعمت الوان جهان دارد دست می برد رشک به نان جو و کشکینه ما تا ز مستی جهالت به خمار افتادیم به کدورت گذرد شنبه و آدینه ما در پریخانه ما جغد هما می گردد صبح شنبه خجل است از شب آدینه ما شسته رو می شود از گرد یتیمی صائب گوهری را که فتد راه به گنجینه ما صائب تبریزی