صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۳۷: هوش نگذاشت به سر آن لب می نوش مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هوش نگذاشت به سر آن لب می نوش مرا با چنان هوش ربایی چه کند هوش مرا؟ گر بدانی چه قدر تشنه دیدار توام خواهی آمد عرق آلود به آغوش مرا شور عشق و نمک حسن گلوسوزم من نیست ممکن که توان کرد فراموش مرا نه چنان گرم شد از آتش گل سینه من که دم سرد خزان افکند از جوش مرا دست بسته است کلید در گنجینه من می گشاید گره از دل لب خاموش مرا شب زلف سیه افسانه خوابم شده بود ساخت بیدار دل آن صبح بناگوش مرا منم آن فاخته صائب که ز خود دارد دور در ته پیرهن آن سرو قباپوش مرا صائب تبریزی