صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۲۳: در بیابان طلب، راهبری نیست مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در بیابان طلب، راهبری نیست مرا سر پرواز به باد دگری نیست مرا آن نفس باخته غواص جگرسوخته ام که به جز آبله دل گهری نیست مرا روزگاری است که با ریگ روان همسفرم می روم راه و ز منزل خبری نیست مرا می زنم بال به هم تا فتد آتش در من از دل سنگ امید شرری نیست مرا ساکن کشتی نوحم ز سبکباری خویش چون خس و خار ز طوفان خطری نیست مرا همه شب با دل دیوانه خود در حرفم چه کنم، جز دل خود نامه بری نیست مرا می توان رفت چو آتش به رگ و ریشه شمع به دل آزاری پروانه سری نیست مرا گر چه چون سرو، تماشاگه اهل نظرم از جهان جز گره دل ثمری نیست مرا خاطر امن به ملک دو جهان می ارزد نیستم در هم اگر سیم و زری نیست مرا می توانم شرری را به پر و بال رساند در خور شمع اگر بال و پری نیست مرا برده ام غنچه صفت سر به گریبان صائب جز دل امید گشایش ز دری نیست مرا صائب تبریزی