صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۱۶: نفس سوخته روشنگر جان است مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نفس سوخته روشنگر جان است مرا چون شرر، زندگی از سوختگان است مرا دل سودا زده ام جوش بهاران دارد چهره از درد اگر برگ خزان است مرا بیخودی گرد ملال از دل من می شوید رفتن دل به نظر آب روان است مرا گر چه افتاده ام اما پی برداشتنم هر که قد راست کند تیر و سنان است مرا گردش چرخ محال است مرا پیر کند همت پیر مغان، بخت جوان است مرا نتوان شست به هر صید گشادن، ورنه آه تیری است که دایم به کمان است مرا می کند سلسله عمر ابد را کوتاه گرهی چند که در رشته جان است مرا در سفر عادت سیلاب بهاران دارم سختی راه طلب، سنگ فسان است مرا در خریداری درد تو به جان بی تابم ورنه یوسف به زر قلب گران است مرا نیست چون سرو، مرا بی ثمری بر دل بار که ز آسیب خزان خط امان است مرا آب از دیده خورشید گشاید صائب در دل آیینه عذاری که نهان است مرا صائب تبریزی