صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۰۴: چشم بگشا، سبک از خواب گران کن خود را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم بگشا، سبک از خواب گران کن خود را بر هوا پای بنه، تخت روان کن خود را می کند کار لب نان، لب افسوس اینجا لب بگز، فارغ از اندیشه نان کن خود را گوهر آبله در راه طلب ریخته است قدمی پیش نه، از دیده وران کن خود را بر جوانی مخور افسوس در انجام حیات باده کهنه به دست آر و جوان کن خود را زردرویی، گل روی سبد هشیاری است می گلرنگ بکش، لاله ستان کن خود را اگر از تشنه لبان گهر سیرابی سعی کن همچو صدف پاک دهان کن خود را شکوه از زخم زبان کردن مردم سبکی است قلعه آهنی از گوش گران کن خود را می رسد فیض به هر کس که بود فیض رسان از رخ تازه، بهار دگران کن خود را برکت می رود از هر چه به آن چشم رسید زینهار از نظر خلق نهان کن خود را می خورندت به نظر گرسنه چشمان جهان چون شب قدر نهان در رمضان کن خود را صائب این آن غزل منصف وقت است که گفت گرنه آیینه شوی، آینه دان کن خود را صائب تبریزی