صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۹۹: گل ازان زود به بازار رساند خود را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل ازان زود به بازار رساند خود را که به آن گوشه دستار رساند خود را چون خط سبز، نفس سوخته ای می باید که به آن لعل شکربار رساند خود را سنگ بر سینه زند قطره ز گوهر شب و روز که به آن قلزم زخار رساند خود را خون ما را چه قدر خون جگر باید خورد که به آن غمزه خونخوار رساند خود را صاف شو صاف که تا می نشود صاف از درد نیست ممکن به لب یار رساند خود را دامن دشت جنون جای تن آسانان است به که دیوانه به بازار رساند خود را رشته بی گرهی نیست درین بحر چو موج که به آن گوهر شهوار رساند خود را بسته دانه و آبند سراسر مرغان زین قفس تا که به گلزار رساند خود را؟ نیست در بند جهان مرغ سبک پروازی کز قفس تا سر دیوار رساند خود را شیشه دل شود از سنگ ملامت خندان کبک آن به که به کهسار رساند خود را یوسف ما ز تهیدستی خلق آگاه است به چه امید به بازار رساند خود را؟ مرده خواب غرورند ز خود بی خبران کیست در دولت بیدار رساند خود را؟ جگر دانه تسبیح ازان سوراخ است که به سررشته زنار رساند خود را صائب از مشق سخن مطلب طوطی این است که به آن آینه رخسار رساند خود را صائب تبریزی