ابوسعید ابوالخیر
بیت های پراکنده
تکه 41 تا تکه 50
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تکه ۴۱ چیست ازین خوبتر در همه آفاق کار دوست به نزدیک دوست یار به نزدیک یار دوست بر دوست رفت یار به نزدیک یار خوشتر ازین در جهان هیچ نبوده است کار تکه ۴۲ خوبتر اندر جهان ازین چه بود کار دوست بر دوست رفت و یار بر یار آن همه اندوه بود و این همه شادی آن همه گفتار بود و این همه کردار دوست بر دوست رفت یار بر یار خوشتر ازین هیچ در جهان نبود کار تکه ۴۳ حق تعالی که مالک الملکست لیس فی الملک غیره مالک برساند به یکدگر ما را انه قادر علی ذلک تکه ۴۴ معدن شادیست این معدن جود و کرم قبلهٔ ما روی یار قبلهٔ هر کس حرم تکه ۴۵ دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند دگر که عاشق گویند عاشقان را نام دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند دریغم آید چون بر رهیت عاشق نام تکه ۴۶ نظری فگن به حالم که ز دست رفت کارم به کسم مکن حواله که بجز تو کس ندارم تو چو صاحب عطایی طلب منست از تو چو تو غالبی بهر کس به تو خویش می سپارم تکه ۴۷ بوالعجب یاری ای یار خراسانی بندهٔ بوالعجبی های خراسانم تکه ۴۸ همه جمال تو بینم چو دیده باز کنم همه تنم دل گردد که با تو راز کنم حرام دارم با دیگران سخن گفتن کجا حدیث تو آمد سخن دراز کنم تکه ۴۹ مدتی هست که ما از خم وحدت مستیم شیشهٔ کثرت این طایفه را بشکستیم اینکه گویند فنا هست غلط میگویند تا خدا هست درین معرکه ما هم هستیم تکه ۵۰ بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان تا که می جستم ندیدم تا بدیدم گم شدم گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان در خیال من نیامد در یقینم هم نبود بی نشانی که صواب آید ازو دادن نشان چند گاهی عاشقی برزیدم و پنداشتم خویشتن شهره بکرده کو چنین و من چنان در حقیقت چون بدیدم زو خیالی هم نبود عاشق و معشوق من بودم ببین این داستان ابوسعید ابوالخیر