صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۸۱: همه کس طالب آن سرو روان است اینجا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همه کس طالب آن سرو روان است اینجا آب حیوان ز نفس سوختگان است اینجا آفتابی که دل صبح ازو پر خون است یکی از جمله خونابه کشان است اینجا خامشی را نبود راه در آن خلوت خاص پشت آیینه هم از پرده دران است اینجا محو شو محو درین بزم که گفتار صواب ترجمان دل غفلت زدگان است اینجا عالم از آب بقا یک قدح لبریزست چه غم از رفتن عمر گذران است اینجا؟ سر به سر خشت خرابات مغان آیینه است راز پوشیده آفاق عیان است اینجا در سراپرده امکان نبود رنگ بقا هر چه جز پرتو ماه است، کتان است اینجا سفر مردم آگاه ز خود بیرون است هدف تیر در آغوش کمان است اینجا خاک این باغ به خوناب جگر آغشته است برگ گل آینه روی خزان است اینجا نیست در دامن صحرای جنون موج سراب دست بر هر چه زنی رشته جان است اینجا صحبت پیر خرابات بهار طرب است نفس سوختگان سرو جوان است اینجا چاره ناخوشی وضع جهان بی خبری است اوست بیدار که در خواب گران است اینجا تازه رو چون گل از آغوش کفن خواهد خاست هر که امروز ز خونین جگران است اینجا اهل مسجد ز خرابات سیه مست ترند عوض رطل گران، خواب گران است اینجا هر که صائب دلش از هر دو جهان پاک شود می توان گفت که از پاکدلان است اینجا صائب تبریزی