صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۷۶: من و مصری که شکرخیز بود خاک آنجا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من و مصری که شکرخیز بود خاک آنجا کوزه شهد شود حنظل افلاک آنجا در خرابات چه حاجت به مناجات من است دست برداشته دایم به دعا تاک آنجا در محبت لب خشک و مژه تر باب است هیزم تر نفروشند ز مسواک آنجا باد در دست برون می روم از صحرایی که بود برق، شکار خس و خاشاک آنجا در بهشتی غم او در جگرم خار شکست که نیابند به درمان دل غمناک آنجا نفسم تنگ شد از باغ خوشا کنج قفس که در فیض گشوده است ز هر چاک آنجا سفری با نفس سوخته دارم در پیش که حساب نفس صبح شود پاک آنجا صائب از کوی خرابات به جایی نرود دختری خواسته از سلسله تاک آنجا صائب تبریزی