صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۵۵: نباشد چون تن آسانان ز خورد و خواب عیش ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نباشد چون تن آسانان ز خورد و خواب عیش ما ز اشک و آه می گردد به آب و تاب عیش ما سر ما گرم از خون جگر چون لاله می گردد چو بی دردان نباشد از شراب ناب عیش ما اگر چه رشته ها کوته ز پیچ و تاب می گردد دو بالا می شود دایم ز پیچ و تاب عیش ما به سیر ماه از محفل مخوان پروانه ما را که می گردد خنک از پرتو مهتاب عیش ما مکن زنهار منع ما ز سیر و دور ای ناصح که از گردش به پرگارست چون گرداب عیش ما سبب جویند بهر عیش ما احباب، ازین غافل که می باشد برون از عالم اسباب عیش ما شود در حلقه ذکر خدا، دوران ما کامل یکی صد می شود چون سبحه در محراب عیش ما اگر چه فیض بسیارست در تنهانشینی ها یکی صد گردد از جمعیت احباب عیش ما تو کز خلوت نداری بهره خرج انجمن ها شو که باشد در صدف چون گوهر سیراب عیش ما صفای خاطر از ما در طلبکاری مجو صائب که باشد در وصول بحر چون سیلاب عیش ما صائب تبریزی